0143


به حرمت نان ونمکی که با هم خوردیم نان را تو ببر که راهت بلند است وطاقتت کم

نمک را بگذار برای من

میخواهم این زخم همیشه تازه بماند

دنیا.......دنیای غریبی است.......

به یکی که دست میدهی میدانی دیر یا زود از دستش میدهی

من به همان چند لحظه هم قانعم..........

تو بیا.........

دیدن عکسهایت

شنیدن صدایت

تکرار خاطره هاست.........

خاطره هایی به رنگ سبز........

به شیرینی لحظه های کنار تو بودن.......

کاش دوباره خاطره ها تکرار شوند......

کاش دوباره در کنار هم بنشینیم ومن از بی تابی وبی قراری دلم برایت بگویم........

راه رفتن در کنارت ارزویی است همیشگی......

گرچه دلم میخواهد همیشه در کنارم باشی

اما روزگار چنین نمیخواهد.........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد