0150


دردهایی هست که نمیشود فریادشان کرد"نمیشود درمانشان کرد
نمیشود به کسی گفتشان"نمیشود بغضشان کرد
فقط باید در تنهایی تحملشان کرد
چه تلخ است واقعیت تنهایی م

0149

 کنج گلویم قبرستانیست پر از احساس هایی که زنده به گور شده اند به نام بغض !

0148


دلـــــم برای صدایـــی تنـگ شـده اسـت

که هـر شــب قبـل از خواب گــوش هــایم را نـوازشـــ مـیکرد ...


دلـــــم برای آن نـگــاه هــایی تنـگ اسـت

که وقتــی بـه مـن مـینـگریـــست تا عـمـق وجودم را به آتــش میــکشیــد ...


دلـــــم برایـت تنـگـ شـده اســت همــه کســِ مـن ...

0147

دلم تنگ صدایت شد، چرا با من نمی مانی؟

غمم بغض گلویم شد، بگو از من چه می دانی؟

همیشه، هر کجا با هر نفس ذکر تو می گویم

بدون عشق و معشوق از دل تنگم چه می خواهی؟

 

0146

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.