دردهایی هست که نمیشود فریادشان کرد"نمیشود درمانشان کرد
نمیشود به کسی گفتشان"نمیشود بغضشان کرد
فقط باید در تنهایی تحملشان کرد
چه تلخ است واقعیت تنهایی م
دلـــــم برای صدایـــی تنـگ شـده اسـت
که هـر شــب قبـل از خواب گــوش هــایم را نـوازشـــ مـیکرد ...
دلـــــم برای آن نـگــاه هــایی تنـگ اسـت
که وقتــی بـه مـن مـینـگریـــست تا عـمـق وجودم را به آتــش میــکشیــد ...
دلـــــم برایـت تنـگـ شـده اســت همــه کســِ مـن ...
غمم بغض گلویم شد، بگو از من چه می دانی؟
همیشه، هر کجا با هر نفس ذکر تو می گویم
بدون عشق و معشوق از دل تنگم چه می خواهی؟