0024

بعضی وقتا خیلی سخته که خودتو به اون راه بزنی و تظاهر کنی به چیزی که نیستی...چیزی که تو قلبت اذیتت میکنه...حتی بعضی وقتها تبدیل به بغض میشه ولی تو قورتش میدی و سعی میکنی چهرت چیزی که تو دلت میسوزونتتو نشون نده همه چیزو عادی نشون بده...بعضی وقتها دلم میخواد منتال ریتارد بودم...بعضی وقتها نفهمیدن چه خوبه...داشتم خفه میشدم...داشتم خفه میشدم و هر چی گشتم هیچ پنجره ای نبود که بازش کنم و نفس بکشم...گفتم بیام اینجا یکم بنویسم تا پشت نوشته ها نفس بکشم...چیزی نیست من خوبم...یکم فشار زیادی رومه که میدونم زود برطرف میشه... پر از استرسم.....دیوونه ی اون نگاه و لبخند عاشقانتم... خدای بزرگ به امید تو... فهمیدم خوشبختی یعنی چی...عشق واقعی...احساس پاک....قلب خالص...چشمهای زلال...آغوش امن.... فهمیدم آرامش یعنی چی.... عزیزم عشق زندگیم خدا رو به خاطر داشتنت هر ثانیه هم شکر کنم هر لحظه هم سجده کنم بازم کمه...

سرت رو بذار رو شونه هام خوابت بگیره

بذار تا آروم دل بی تابت بگیره

بهم نگو از ما گذشته دیگه دیره

حتی من از شنیدنش گریه ام می گیره گریه ام می گیره

بذار رو سینه ام سرت رو چشم های خیسو ترت رو

بذار تا سیر نگات کنم بو بکشم پیرهنت رو

بغل کن و بچسب بهم بکش دوباره دست بهم

جز تو کسی رو ندارم نزدیک تر از نفس بهم

وقتی چشات خوابش میاد آدم غم هاش یادش میاد


یه حالتی تو چشماته که عشق خودش باهاش میاد

نظرات 2 + ارسال نظر
دو دوست سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:31 ب.ظ http://www.tribune90.blogsky.com

ساقی سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 05:59 ب.ظ http://zemestoooon.bliogsky.com

میفهمم چی میگی. من همیشه در ظاهر یه ادم عادی بودم و نزاشتم هیچ کس از دلم خبر دار بشه . ازینکه من دارم چی میکشم . وقتی میام اینجا حرفام و میزنم خیلی راحت میشم. چون خود واقعیم هستم.
امیدواررم روزای سختیت زود تموم بشه . برام دعا کن بتونم به نبودش عادت کنم. به اینکه هر روز ببینمش و خیلی عادی از کنارش رد بشم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد