زندگی با تو را دوست دارم..
و تورا بیشتر از همه.. .
چرا که تو...
رنگهای زیبای بودنت را با من تقسیم کردی
و چشمه ی قلبم را خروشان..
دستهای پرمهرت را با گرمی عشقم
میفشارم و نفسهایم را ارزانیه نگاهت میکنم
میخواهم تا همیشه میهمان قلبت باشم
با نفسهایت برویم.. با شنیدن صدایت
آرامش بگیرم...
و عمرم را پیشکش ضربان دلنواز قلبت کنم.
میخواهم همیشه عطر لباسم از بوی تن تو باشد..
و سرمه چشمانم از سیاهی چشمان تو..
میخواهم رنگ عشقمان را به اسمان بسپارم
تا رنگین کمان را شرمنده کنم..
فلبم را که با عشق تزیینش کرده ام
با تمام وجود به تو هدیه میدهم ...
پذیرا باش..
بگید تا بلینکم
ادامه...
به زور جر بدهم خواب های خوبی را
که دیده است برای ِ جهان ِ بعد از این
به چشم های تو با التماس زل زده است
به زور هل بدهم از بلندی اش پایین
بیافتد و همه ی زندگیم را ببرد
به آتشی که تو کبریت می زدی با شک
جنون بگیرم و دیوارها خراب شوند
بیافتم از وسط ِ اعتقادها به درک!
اگر شنیدی مشکلی برای کسی پیش آمده است و ربطی هم به تو ندارد، کمی بیشتر فکر کن. شاید خیلی هم بی ربط نباشد.
aji ini ke baram neveshti yani chi