وجودم اشک شده است همه وجودم ازاشک می جوشد،می لرزد،می
سوزد،خاکستر میشوم،اشک شده ام ودیگر هیچ ،به من اجازه بده که
درجوارت قربانی شوم وبرخاک ریخته شوم وازوجودم اشک غنچه ای
بشکفد که نسیم عشق وفداکاری ازآن سرچشمه بگیرد.هنگامی که
پرستوی عاشق برگل یاس می نشیند،هنگامیکه امواج دریابه طلاطم می
افتد:
((به یادتوخواهم بود))