امروز صبح از ذوق و هیجان داشتم پس میوفتادم
واقعا قلبم داشت از سینه میزد بیرون همیشه دیدنت واسم زیباتر وهیجان انگیزتر از قبل میشه
یه جور خاصی عشقم بیشتروبیشتر میشه
از خوشحالی وهیجان وعشق اصلا زبونم بند اومده بود
چشمات داشت با چشمام حرف میزد
اینکه همیشه میتونیم با چشمامون زمان زیادیو با هم حرف بزنیم خیلی فوق العاده وارامش دهندست وقتی تو راه خیلی آروم دستامو گرفتی تو دستات ونوازششون کردی ومثل همیشه بوییدی و بوسیدیشون تمام وجودم پر از احساس آرامش شد
وقتی کنارمی تمام جسمو روحم پراز احساس امنیت میشه
احساس میکنم کلمات تو بیان احساس ما واقعا عاجزند و همه چیز توی نگاه وقلب من وتو قابل لمسه
وقتی باهم رفتیم تواتاق دکترم(روانشناس)سکوت کردم تا بیشتر تو صحبت کنیو صدای مهربونتو بیشتر بشنوم
همه احساسم تمام زندگی من همه کسم تویی
به خاطر همه چیز ممنونم عشق همیشگی من
خدا کنه همیشه عشقت همین جور بااحساس توصیف بشه
ممنون
احساس
عشق
دوست داشتن
واژه هایی غریبه برای من ، تو و همه ی آنهایی که
از بودن ِ دیگری خوشحالند.
کاش از بودن ِ خود خوشحال بودیم.
از اینکه هستمو نفس میکشم خوشحال بودموهستم وگرنه هیچ گاه به چنین عشقی نمیرسیدم این شرط داشتن عشق واقعییه